اندیشه های آزاد

در کوچه های ..............

اندیشه های آزاد

در کوچه های ..............

عطر تن

تو پیاده رو یه گوشه ایستاد خسته بود از بس کار کرده بود تواین گرما چشاش  

 

سیاهی رفت نزدیک بود همونجا ولو شه بیفته که ناگهان اون از اونجا رد شد 

  

عطر تن اون موقع رد شدن به مشامش خورد یهو حالش خوب شد انگار یه لیوان 

 

 آب خنک رو صورتش پاشیده باشن  از جا پرید  به اطراف نگاه کرد  یه کس اون  

 

دور دورا داشت میرفت دوید بهش نرسید .... از اون روز به بعد  شامه اش تیز شد 

 

 به هرکی میرسید بو میکرد ..... هر روز دنبال اون  عطر خاص بود   

 

شراب تلخ

شرابی تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش 

 

که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شرو شورش 

 

                                                     «خواجه حافظ شیرازی» 

 

واقعا یکدم آسایش از دنیا  و بدبختی هاش آرزوی 

 

 آدمای قانع است چه با شراب تلخ و چه  تلخ تر از اون  

  

فقط یکدم آسایش

آزاد اندیشان دیکتاتور منش

پدر سیگارشو روشن کرد یه پک بهش زد وگفت: پسرم  

 

تازگی ها  فهمیدم که آزادی بیان و آزاداندیشی چقدر خوبه 

   

خوب تو هم آزادی اندیشه ها تو با من بگو و تمرین 

  

آزادی کن! 

 

پسر:  قربون  بابای آزاد اندیشم برم بابا یادته به خاطر  

 

اون سیگاری که کشیدنم منو زدی  خواسم بگم  

 

از لج تو روزی یه دونه کشیدم تا حالا 

 

پدر اخم هاش تو هم رفت و گفت : خفه شو احمق.....! 

 

پدر کمربندشو در آورد وافتاد به جون پسر 

 

پسر : بابا غلط کردم.............!                           

 

ستاره

نزدیک غروب بود وقتی ازخونه بیرون زد  یکی بهش چشمک زد 

 

ستاره بود سرش رو از  آسمون گرفت ولی دوباره خیره شد و با  

 

خودش  گفت چقدر زیبا آفریده شدی ستاره.... قدر خودتو  میدونی؟!

فروید

 

سرکوبی دردناک است و زخم هایی بر روان می زند که درمانش دشوار است..فروید 

 

منبع: جمله از فروید روانکاو  و روانشناس / برگرفته  ازسایت     http://www.moj61.blogfa.com   

 

 

  

به شخصیت خودت احترام بذار

از کپی / پست تو کار نوشتن  متنفرم ! 

 

اگه اینکارو بکنم باید حتما منبع رو ذکر کنم این قانون کپی رایته حق یه نویسنده ! 

 

نویسنده ای که  خلاقه و از خودش مینویسه چرا باید مورد ظلم قرار بگیره ! 

 

چرا برای ما فرهنگ نمیشه ! 

 

چرا باید صاحب چیزی خودمونو بدونیم که مال ما نیست ! 

 

چرا باید کپی کنیم به نام خودمون این کار اصلا لذتی داره! 

 

ببخشیدا به اونایی که اینکارو می کنن می گم دزد خطابتون کنن .... خوبه

 

اگه میتونی از خودت بنویس اگه نه منبع رو ذکر کن اگه بازم نه  

 

خواهش می کنم ..... ببوس و بذار کنار اینکارو  .... به شخصیت خودت احترام بذار.....

سیب سرخ

« اون ور پنجره زیر درخت  سیب دختر جوون چشمانش رو بست  وبالبخندی  

 

بر لب  سیبی  چید و گاز زد ...... تف کرد وسیب سبز ترش و گس بود  

 

آن طرف سیب قرمزی دید چیدش  بوش کرد ... از بوی سیب خوابش اومد 

 

خوابید .... 

 

دید مردی رعنا و جوان و مهربان سوار بر اسبی سپید با لبخندی زیبا به 

 

سراغش آمد و او را هم سوار کرد وبرد. 

 

بیدار شد..... از خواب بیدار شد . هنوز مزه تلخ و گس اون سیب  تو دهنش بود 

 

و پشیمان که چرا چشم بسته  اون سیب تلخ وگس رو تجربه کرده !  .............. .»

آهنگ جدید

دخترک کتابهاش رو برداشت ، از یک نواختی خسته شده بود به یه  

 

آهنگ جدید نیاز داشت ،  دانشگاه نمی رفت ، همون پاتوق همیشگی  

 

دوستاش منتظر  بودن ! رقص و پایکوبی ... زدش جلو  ،               

  

آهنگ  جدید........